اولین حس مادری
4بهمن بود حدود های ساعت 10 صبح طبق معمول تو دفترم مشغول کار بودم اتفاقا داشتم یه بیمه آسانسور صادر میکردم که به یک بار یه حس قویی که تا به اون لحظه تجربه نکرده بودم در من به وجود امد یه جور حس شادی حس محبت فوق العاده قوی شاید دلم میخواست اگه دستم میرسید تمام ثانیه های دنیارو نگه میداشتم که حسم برام بمونه همون 5-6ثانیه بود که فهمیدم خدای مهربون بالا مرتبه بهترین هدیه زندگیمو با لطف بی انتهاش به من عطا کرد . دوست دارم خدای مهربونم ...
نویسنده :
مینا
16:52