آرامش مینا و مهدی

زمینی شدن فرشته زندگیمون

13مهر بهترین روز زندگیم دیگه 9ماه انتظار تموم شد خدایا باورم نمشد امروز میتونم پاره وجودمو ببینم خیلیییی خوشحال بودم لحظات برام مثل اب نبات شیرین شده بود اصلا نگرانی زایمان نداشتم میدونستم همون خدای بالا سر مراقبمون هست صبح از خواب بیدار شدیم با  ،بابا یه صبحونه نون و مربا کمی خوردیم و کلی عکس سلفی از خودمون گرفتیم هر چند که بابا از عکس بیزاره ولی مجبور بود وایسه البته اخرش یکم اخم کرد ولی من کار خودمو میکردم کلی عکس گرفتم که واست بمونه بعد حرکت کردیم به سمت خونه مامانی از وقتی که از خونه امدیم بیرون یه چند دقیقه ای فیلم گرفتم سر راه رفتیم یه بنر بابا از جایی گرفت برد داد مغازه منم رفتم چند تا عکس با خانم کریمی که همکار بابا هست گرفت...
24 آبان 1396

شعر واسه بابا مهدی

          آمد صداي پا از راه پله ها يعني که آمده بابا کنار ما وقتي به دست او در باز مي شود يک قصه قشنگ آغاز مي شود با آن که خسته است دستان او پر است دارد هميشه او يک ساک پُر به دست از خنده هاي او خوشحال مي شوم تا اوج آسمان بي بال مي روم بابا به چشم من خورشيد خانه است چشمان او پُر از مهر...
18 خرداد 1396

روزانه های بارداری از 20هفتگی به بعد

5شنبه 141روزگی انتخاب اسم مامان قربونت بره من از وقتی که نیت کردم که بچه دار بشیم از خدا خواستم اگه پسر بودی اسمتو بزارم سبحان ولی بابا مهدی زیاد از اسم سبحان خوشش نیومد چندتایی اسم بهش پیشنهاد دادم مثل باراد -فراز-... که دلشو نمیگرفت از طرفی من طرفدار اسم های ایرانی یا بیم المللی بودم بابا طرف دارد اسم ها عربی البته چونکه نیت کرده بودم خدا بهمون یه نی نی سالم بده ته دلم اروم نمیشد اسمت یکم مذهبی نباشه خلاصه از همون روز های اول بین اسن سبحان و پرهام شک داشتیم که زدم اینترنت دیدم چقدر معنی اسم پرهام زیباست به معنی پرهام: یکی از قدیمی ترین اسم های پارسی به معنی فرشته خوبی است. همچنین به معنی پیر همه (پدر همه) می باشد. نام پارسی و...
16 خرداد 1396

تصاویر باور نکردنی از ابتدای لقاح تا تولد نوزاد انسان

لینارت نیلسون (Lennart Nilsson) دوازده سال از عمر خود را صرف تهیه تصاویری از رشد نوزاد درون رحم کرد. این تصاویر باورنکردنی با استفاده از دوربین های معمولی مجهز به لنز ماکرو و همچنین میکروسکوپ الکترونی گرفته شده است. در این تصاویر مراحل رشد نوزاد از ابتدای لقاح تا کامل شدن جنین و تبدیل به یک نوزاد را می بینیم.      یه قرار ملاقات… اما نه معمولی! اسپرم و تخمک      دو اسپرم در تماس با تخمک     اسپرم برنده!     روز پنجم-ششم     روز هشتم. جنین به دیوار رحم چسبده است.     مغز جنین شکل م...
8 فروردين 1396

روزانه های بارداری تا 20هفتگی

12 اسفند38روزگی مامان جون ،صبح بابایی و مامانی و پسرخاله کیارش امدن دنبال من و شما  با هم رفتیم واسه اتاق خوابشون کاغذ دیواری انتخاب کردیم و بعدش رفتیم فروشگاه بی بی ببتو (تو برق) کالسکه و کریر خریدیم خیلی انتخاب سخت بود اخه نمیدونستیم شما پرنس هستین یا پرنسس خلاصه بعد از کلی گشتن خوشگل ترینشو بابایی خرید اینم عکسش   14اسفند 40روزگی عصری رفتم واسه سونو گرافی قلب کوچیکت چون نزدیک عید بود سر همه دکتر ها شلوغ بود بعد از کلی گشتن دنبال یه سونو گرافی خوب اخرش از دکتر نجفی نوبت گرفتم تا ساعت 7 طول کشید اقای دکتر گفت قلب کوچیکت تشکیل شده و دارای ضربانه و یه قطب جنینی دیده شد وای مامانی همه کسم قربون قلب کوچیکت برم حس اینی که...
25 اسفند 1395

هفته 4 و 5 بارداری

مامانی واسه اینی که از سلامتت خبر دار بشم 26 بهمن رفتم بیمارستان خاله مریم سریع بدون نوبت بردم داخل همکار خاله مریمت از مامانی خون گرفت واسه ازمایش بتا و تیروئید ساعت 3 خاله مریم زنگ زد گفت خدا رو شکر بتا رفته بالا شده 2611 اولین ازمایش 88/5 بود دیگه خیالم راحت شد به بابایی و مامانی (منظورم مامان خودمه)خبر دادم که از نگرانی در بیان .خلاصه 30 بهمن خاله مریم گفت میخوای بیا بیمارستان سونوگرافی کنن و ساک باردارستو ببینیم مامانی و بابایی و پسر خاله  کیارش با ماشین امدن دنبالم با هم رفتیم بیمارستان امام علی با خاله مریم رفتیم سونو کلی اب خوردم داشتم میترکیدم اقای دکتر گفت ساک بارداری دیده شد و سن بارداری حدود 5 هفته و 5روز ه عزیزم که از مان...
3 اسفند 1395

18 بهمن روزی که بهترین اتفاق تو زندگی مامان مینا و بابا مهدی افتاد (ازمایش خونم واسه نی نی + شد)

ساعت 2 شب روز 18 بهمن بود که از خواب بیدار شدم به ذهنم رسید بی بی چک بزنم خه خه بد جور فکر اینی که این ماه مامان شدم یا نه ذهنمو درگیر کرده بود اصلا نمیتونستم بخوابم به خودم گفت ای بابا صبر کن تا صبح بزار HCG نی نی که همون هرمونی که باعث مثبت شدن بی بی چک میشه زیاد بشه بعد هرکاری میکردم خوایم نمیبرد دیگه دلم آرون نگرفت ساعت 5 صبح از خواب بیدار شدم بابایی خواب بود آروم آروم رفتم بی بی چک باز کردم و استفاده کردم 2-3دقیقه اول یه خط بود یکم دلم شکست بعد با چشمهای خواب الودم اینقدر این بی بی چک بالا و پایین کردم و زیر رو رو کردم اخرش بعد از نیم ساعت یه هاله فوق العاده کم رنگ افتاد شاید باورت نشه کنجدم 20یا 30بار این بی بی نگاه میکردم میزاشتم ر...
19 بهمن 1395