هفته 4 و 5 بارداری
مامانی واسه اینی که از سلامتت خبر دار بشم 26 بهمن رفتم بیمارستان خاله مریم سریع بدون نوبت بردم داخل همکار خاله مریمت از مامانی خون گرفت واسه ازمایش بتا و تیروئید ساعت 3 خاله مریم زنگ زد گفت خدا رو شکر بتا رفته بالا شده 2611 اولین ازمایش 88/5 بود دیگه خیالم راحت شد به بابایی و مامانی (منظورم مامان خودمه)خبر دادم که از نگرانی در بیان .خلاصه 30 بهمن خاله مریم گفت میخوای بیا بیمارستان سونوگرافی کنن و ساک باردارستو ببینیم مامانی و بابایی و پسر خاله کیارش با ماشین امدن دنبالم با هم رفتیم بیمارستان امام علی با خاله مریم رفتیم سونو کلی اب خوردم داشتم میترکیدم اقای دکتر گفت ساک بارداری دیده شد و سن بارداری حدود 5 هفته و 5روز ه عزیزم که از مانیتور سونو گرافی فیلم هم گرفتیم این اولین عکسی بود که ازشما گرفتیم مامانی خیلی دوستت دارم شب هم امدم خونه .مهمون بودیم خونه مادر بزرگ(مامان بابایی)عکستو نشونشون دادم مادر بزرگ و زن عمو خوششون امد شب هم به بابایی نشون دادم عزیرم کلی محو عکست شد .ای قربون خودت و بابایت برم