آرامش مینا و مهدی

اولین های باراد

1397/4/17 18:35
نویسنده : مینا
723 بازدید
اشتراک گذاری

مامان جون از همون روز های اول چشم های خوشگلت باز بود و با صدا ها و بازی هایی که باهات میکردیم عکس العمل نشون میدادی و میخندیدی

اولین حرفت اااا گیگه بود وقتی از چیزی خوشت می امد همش میگفتی اااا گیگه  2ماهت بود

اولین باری که گفتی ماما 4ماهت بود تا گریه میکردی میگفتی ا ماما ماما ماما البته نمیدونستی ماما یعنی چی 4ماهگی تا 7ماهگی میگفتی ولی بعدش یادت رفت انگار دیگه نگفتی

اولین باری که صدا با اراده از خودت در اوردی صدای قار قار بود که بهت میگفتم کلاغه میگه شما میگفتی قار قار باورت میشه 2ماه و2هفته بودی دردت به جونم فیلمت هم هست تو بیمارستان بستری شده بودی.

اولین مسافرتی که 3تایی رفتیم تهران بود قربون شکلت برم دوست نداشتم اولین سفرت برای مریضیت باشه ولی مجبور بودیم ببریمت تهران و 10روزی بستری بودی نمونه کبد ازت گرفتم درد کبد کوچیکت به کبد مامان اون روز ها بره و دیگه بر نگرده خدارو شکر جواب نمونه خوب بود ولی اذیت زیاد شدی انشا الله به زودی انزیم های کبدت بیاد پایین و نرمال بشه

اولین سفر 3نفرمون که خیلی خوش گذشت 8ماه و 2روزت بود رفتیم نوسود و نودشه و مرز ایران و عراق سمت مریوان 2-3روزی بودیم خیلی خوش گذشت

اولین باری که خیلی واضح گفتی بابا 8ماه و 28 روزت بود صبح از خواب بیدار شدی بابا میخواست بره سر کار شکمتو میدادی بالا میگفتی با    با   ... با   با و نگاه بابات میکردی دردت به جونم

اولین باری که خیلی ترسوندیم در حد مرگ ترسیدم خدا اون روز نیاره تو صندلی غذات گیرکرده بودی و من و شما تو خونه تنها بودیم یه مرتبه خودتو سر دادی پایین و ورجه وورجه کرده بودی دکمه پایین صندلی غذا باز شده بود واییییی مردم و زنده شدم تا درد اوردم 8ماه و 27روزت بودگریه میکردی و میگفتی ماما ماما خیلی وقت بود ماما نگفته بودی

اولین باری که سعی کردی چهار دست و پا (گوگله)کنی 9ماهت بود اشتباهی عقب عقب میرفتی البته تو 5ماهگی هم میزاشتیمتون رو زمین و دست میگرفتیم پشت پاتون تلاش میکردی رو به جلو بری.

اولین باری که دستتو زدی به دست مامان امروز بود وای انگار تو مسابقات فیفا اول شدم محکم بهت میگفتم ماما بزن قدش دستتو میزدی به دستم و با هم میخندیدیم امروز 9ماه و 8روزته

اواین باری که رقصیدی 9ماه و9روزت بو میگفتم دردت به جونم درت به قلبم .... نی نای نای نی نای نا ... یا هر اهنگی که میشنیدی خودتو تکون میدی و نشسته خودتو میلرزونی دستاتم میبری بالا ای قربون خپلی خودم برم

اولین باری که دست زدی دیشب بود 25تیر ماه 9 ماه و13 روزگی میگفتیم دست دستی همه کسی شما تند تند دست میزدی وجودمو شادی میگیره شادیتو میبینم دست میزنی و میخندی 2تا دندون های کوچولوت میافته بیرون و از ذوق اخر خنده ات جیغ میزنی البته تو 8ماهگی اهنگ که میزاشتم و واست دست میزدم شما محکم دستاتو به هم میزدی و دیگه نمیتونستی بازش کنی همینجوری گره خوره دستاتو بالا پایین میکردی

اولین باری که با اداره خودت مامان بوس کردن9ماهت تموم شده بود

اولین باری که موقع رانندگی صداتو بالا بردی 16مرداد بود شما 10ماه و 3روزت بود ، 3تایی داشتیم میرفتیم خونه مادر بزرگ بابا(مامان مصری)که یه مرتبه یه ماشین پیچید جلو ماشینمون اینقدر ترسیدیم شمارو محکم بغل کردم بعد خیلی بعد که خدا خواست و خطر رفع شد اروم ولی با عصبانیت به راننده اون ماشین گفتم ای خدا لعنتت کنه بعد شما بلند جیغ زدی و نگاهش کردی گفتی دیییییییییییییییییییییییییییییییید اینقدر با،بابا به دییییییییید گفتنت خندیدیم داشتی اون راننده دعوا میکردی.

اولین باری که مسواک زدی 15 تیر98 بیست ویک ماه و دو روزت بود

 

 

 

 

 

 

پسندها (11)

نظرات (0)